شمیم یاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خوش بينى و ترك تجسس

22 مرداد 1401 توسط عباسعلي پور عزيزي

 

يكى از بزرگان از پارسايى پرسيد: «نظر تو در مورد فلان عابد چيست كه مردم درباره او سخنها مى گويند و در غياب او از او عيب جويى مى كنند؟»

 


پارسا گفت : در ظاهر او عيبى نمى بينم و در مورد باطنش نيز آگاهى ندارم .

 


هر كه را، جامه پارسا بينى
پارسا دان و نيك مرد انگار
ور ندانى كه در نهانش چيست
محتسب را درون خانه چكار؟ (1)

 

 

 

 

 

پي نوشت:

 

1)يعنى هر كسى را كه در لباس پارسايان ديدى ، پرهيزكار بشمار، هر چند از باطنش با خبر نباشى ، زيرا پاسبان شرع ، به درون خانه افراد، كارى ندارد و به جستجوى فسق پنهانى نمى پردازد.

 نظر دهید »

رفتارهایی که باید به کودکانمان بیاموزیم

14 بهمن 1394 توسط عباسعلي پور عزيزي

     

کودکان معمولا به طور عامدانه بی‌ادب نیستند، در اغلب موارد مسئله این است که آنها اصول رفتار مودبانه را یاد نگرفته‌اند. این 10 مورد خلاصه آدابی است که کودک تا 9 سالگی باید یاد گرفته باشد:

1- هنگامی چیزی را می‌خواهی بگو: «لطفا».

2- هنگامی چیزی به تو می‌دهند، بگو: «متشکرم».

3-  اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت «ببخشید» مودبانه‌ترین راه برای وارد شدن به مکالمه است

4- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.

5- هنگامی دیگران از تو می‌پرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.

6-  اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده می‌شود یا نه.

7- هنگامی که تلفن می‌زنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا می‌توانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.

8- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن. این کار باعث می‌شود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.

9-هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین نکن.

10- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: «متشکرم» این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد.

 1 نظر

حرکت عجیب این دختر زیر آفتاب داغ!

25 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

 

ازم خواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت، حسابی می لنگید. اول فکر کردم تصادف کرده؛ ولی هرچی ازش پرسیدم، نگفت چی شده!

بالاخره بعد از کلی اصرار گفت: «پابرهنه روی لوله های نفت راه رفتم!» گفتم: «تو این آفتاب داغ؟ مگه زده به سرت؟» 

گفت: «این چند وقت خیلی از خودم غافل شده بودم، باید این کار رو می کردم تا یادم بیاد چه آتیشی منتظرمه!» گفتم: « تو و آتیش جهنم!؟ تو که جز خدمت کاری نمی کنی!».

گفت: «تو اینطور فکر می کنی، ولی من خیلی گناه دارم. بعضی از اشاره ها یا بعضی سکوت های نا به جا… اینا همه گناهان کوچیکی هستن که چون تکرار می کنیم برامون عادی میشه. واسه همین دائم باید حواسمون جمع باشه.»

 

شهیده مریم فرهانیان

تولد: 1342

شهادت: 1363

علت شهادت: شلیک خمپاره رژیم بعث عراق

 2 نظر

رنج یا موهبت

22 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

 حکایت آموزنده,حکایت آموزنده رنج یا موهبت

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید :

تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟

آهنگر سر به زیر اورد و گفت :

وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.

سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.

همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار.

 1 نظر

خدا چه می خورد؟!

22 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

 

 حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید:

بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی.

وزیر سر در گریبان به خانه رفت .

وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟

و او حکایت بازگو کرد.

غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.

وزیر با تعجب گفت : یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟

- غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟

- آفرین غلام دانا.

- خدا چه میپوشد؟

- رازها و گناه های بندگانش را

- مرحبا ای غلام

وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد

ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید.

غلام گفت : برای سومین پاسخ باید کاری کنی.

- چه کاری ؟

- ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به

درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.

وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند

پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر ای چه حالیست تو را؟

و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلام

و غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.

پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.

 نظر دهید »

به مناسبت تولد سرلشکر قاسم سلیمانی

20 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

“قاسم سلیمانی” در 20 اسفند سال 1335 در روستای کوهستانی و دورافتاده رابُر در “استان کرمان” به دنیا آمد. وی در 12 سالگی، پس از پایان تحصیـلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد.

 

چندی بعد به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال‌ها نیز فعالیت‌های انقلابی خود را آغاز کرد. وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» که به وسیله پدر “شهید قاضی” تاسیس شده بود، درآمد. با شروع جنگ تحمیلی، راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجی‌ های هم‌ ولایتی‌ اش شد و سپس لشکری از همین بسیجی‌ها تشکیل داد و به “لشکر ۴۱ ثارالله” شهرت یافت.

 

وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت‌ امر خود در عملیات‌های زیادی از جمله والفجر 8 ، کربلای 4 ، کربلای 5  و تک شلمچه حضور موثر داشت. با پایان جنگ، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند.

 

وی در سال 1376، از سوی حضرت آیت‌ الله خامنه‌ ای فرماندهی کل قوا به تهران فراخوانده و مسئولیت سپاه قدس به او سپرده شد. در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری دریافت کرد. مقام معظم رهبری در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام بردند.
حاج قاسم سلیمانی نقش مهمی در دادن قدرت نظامی به حزب‌ الله لبنان، عقب‌ راندن اسرائیل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شکل‌ دهی به فضای سیاسی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام، تغییر روند جنگ داخلی سوریه و مقابله با داعش در عراق داشته است. وی تا پیش از حضور علنی در جنگ علیه داعش در عراق، از حضور در انظار عمومی پرهیز می‌کرد؛ ولی حکومت ایران با معرفی و شناساندن وی از زمان حضورش در عراق در نبرد علیه داعش و انتشار تصاویر متعددش با مدافعان عراقی، جهان را شوکه کرد.

 

 

 1 نظر

خدا می بیند

20 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي
 خدا میبیند ...

 

به آیت الله بهجت(ره) گفته بودند:

                                        کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید .

فرمودند:

           لازم نیست یک کتاب باشد، 

                             یک کلمه کافیست که بدانی : “خدا می بیند” .

 1 نظر

گروه هایی که شیطان را درمانده کردند!

16 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

 

امام صادق(ع) در حدیثی در فرمودند: ابلیس گفت پنج نفر هستند که هیچ چاره‌ای برای آنها ندارم اما دیگر مردمان در مشت من هستند: “اول، کسی است که با نیت درست به خدا پناه برد و در همه کارهایش به او تکیه کند، دوم کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید، سوم کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می‌پسندد، چهارم کسی که هرگاه مصیبتی به او می‌رسد، بی‌تابی نمی‌کند و پنجم کسی که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزیش را نمی‌خورد".
پی نوشت:
الخصال، ج 1، ص 285»

 نظر دهید »

خدایا تا ظهور دولت یار

16 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

 نظر دهید »
  • 1
  • 2

شمیم یاس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • حضرت زهرا (س)
  • خدایا
  • امام زمان
  • رهبر ما
  • بانوان فاطمی1
  • بانوان فاطمی2
  • شهدا
  • حکایات
  • پندها
  • زیبایی های جهان
  • سرداران اسلام
  • کودکان
  • عید

آوای وبلاگ


دریافت کد نوای مذهبی
دانلود این نوا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس