شمیم یاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهیدی که با اذان جلوی گناه را گرفت

14 اسفند 1393 توسط عباسعلي پور عزيزي

یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .

یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :

الله اکبر و الله اکــــبر …

نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .

اشهد ان لا اله الا الله …

هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
“مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !” همین!

“برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین”

 نظر دهید »

شمیم یاس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • حضرت زهرا (س)
  • خدایا
  • امام زمان
  • رهبر ما
  • بانوان فاطمی1
  • بانوان فاطمی2
  • شهدا
  • حکایات
  • پندها
  • زیبایی های جهان
  • سرداران اسلام
  • کودکان
  • عید

آوای وبلاگ


دریافت کد نوای مذهبی
دانلود این نوا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس